دوره ها
داستان نشانه ب اول دبستان
بدون دیدگاه
روزی روزگاری در سرزمین جادویی الفبا ، دختر و پسری شاد و پر جنب و جوش به نام های بابک و مهتاب زندگی میکردند.
یک روز بارانی ، بابک و مهتاب تصمیم گرفتند دنیای پر جنب و جوش اطرافشان را کشف کنند. هنگامی که آنها از طریق الفبا جست و جو می کردند، با گروهی از دانش آموزان کنجکاو کلاس اول آشنا شدند: آرش ، فایدیم و دارا.
مهتاب نتوانست جلوی هیجانش را بگیرد و با خوشحالی خودش را معرفی کرد.
“سلام، دوستان عزیزم! من مهتاب هستم و اینجا هستم تا همه ماجراهای شگفت انگیزی را که می توانیم با حرف ب داشته باشیم به شما آموزش دهم!”
آرش ، فایدیم و دارا مشتاق یادگیری بودند، بنابراین مهتاب درس جادویی خود را آغاز کرد. او گفت: “ب برای بادبادک است.” بچه ها در حالی که با بادبادک جادویی بازی می کردند، از خوشحالی می خندیدند.
سپس بابک سبدی از بادام را به آنها نشان داد. او گفت: “ب برای بادام است” و بچه ها از سبد بادام برداشتند.
ماجراجویی ادامه پیدا کرد مهتاب بچه ها را به سمت برکه هدایت کرد. او گفت: «ب برای آب و باران است» و ناگهان باران شروع به باریدن کرد .
با گذشت روز، بابک و مهتاب و بچهها کلماتی را کشف کردند که نشانه ب در خودش دارند.
در پایان ماجراجویی خود، بابک و مهتاب بچه ها را جمع کردند و گفتند: “دوستان عزیزم، به یاد داشته باشید، حرف ب پر از زیبایی، روشنایی و امکانات بی حد و حصر است. چه بادبادک های پرنده، چه بادام های خوشمزه و چه آب و باران …
حرف ب برای دنیای ما شادی زیادی به ارمغان می آورد: مثل آب ، بابا ، برکه
دانش آموزان کلاس اول از بابک و مهتاب برای روز جادویی یادگیری و سرگرمی تشکر کردند. هنگامی که بابک و مهتاب برای خداحافظی دست تکان دادند، قول دادند با ماجراهای هیجان انگیز و درس های جدید الفبا با دوستانشان همراه شوند.
هر گونه کپی برداری از متن و تصاویر فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.
چنانچه برای انتخاب مدرس نیاز به مشاوره و راهنمایی داریدمی توانید با مشاورین حرفه ای مدرس خوب در تماس باشد: آنها بهترین دبیر را با توجه به شرایط شما بعد از تعیین سطح اولیه به شما معرفی می نمایند.
دیدگاهتان را بنویسید